Go to Admin » Appearance » Widgets » and move Gabfire Widget: Social into that MastheadOverlay zone
رژیم ایران پدربزرگم را اعدام کرد و اکنون تلاش میکند چگونگی برخوردش با یهودیان را پنهان کند. یهودیان دلایل کافیِ برای بیاعتمادی به ادبیات سیاسی تهران دارند.
تا زمانی که حکومت ایران اول تکلیفش را با یهودیان مشخص نکند، بهتر است در این باره ساکت بماند. نه، منظورم حرفهای عجیب رییس پیشین جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدینژاد نیست که هولوکاست را انکار کرده بود. این روزها ایران در تلاش برای ارائهٔ تصویر بهتری از خود است تا در ازای از بین رفتن تحریمها، فعالیتهای هستهایاش را محدود کند و میکوشد تصویر خوشایند و اصلاحشدهای از تاریخ ۲۶۰۰ سالهٔ یهودیان در ایران به دیگران بقبولاند.
طی مذاکرات اخیر در سوییس، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در پاسخ به سوال “آن کاری”، خبرنگار انبیسی، که آیا ایران دلیل بیاعتمادی یهودیان به ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی را درک میکند، گفت: «در طول تاریخ، ما و یهودیان ایران و همچنین یهودیان جهان با صبر و همکاری در کنار یکدیگر زندگی کردهایم.»
این حرف چندان صحیح نیست. در زمانی نه چندان دور، یهودیان ایران چیزی شبیه به عصر طلایی را تجربه کردند. اما اعتبار این قضیه را نباید برای ظریف در نظر گرفت که نمایندهٔ رژیمی است که از ایرانِ قبل از انقلاب تبری میجوید. آن دوران، مربوط به دورهٔ کوتاهی است که به واسطهٔ انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ همهی ایرانیان با هر مذهب و قومیتی از شرایط یکسان برخوردار شدند و از قدرت روحانیان شیعه کاسته شد، تا سال ۱۳۵۷ که آیتالله خمینی به قدرت رسید.
یهودیان از سال ۵۸۶ قبل از میلاد در ایران زندگی میکردهاند. در قرن شانزدهم میلادی، علما و روحانیون متعصب شیعه، با حمایت خاندان صفوی، یهودیان و سایر اقلیتها را محدود کردند تا آنها را از فعالیت اقتصادی باز دارند تا بدین ترتیب، “ناپاکی آیینی” آنها به مسلمانان سرایت نکند: در بازار مغازه باز نکنید؛ خانههای مجلل نسازید؛ از مسلمانان خانه نخرید؛ نام اسلامی روی فرزندانتان نگذارید؛ از حمامهای عمومی مسلمانان استفاده نکنید؛ هنگام بارش برف و باران از خانههایتان بیرون نیایید؛ هنگام ورود به مغازههای مسلمانان به چیزی دست نزنید.
دستگاه قضایی از یهودیان حمایت نمیکرد اما آنها میتوانستند در صورتی که مورد حملهی مسلمانان قرار گرفتند، در همان لحظه مسلمان شوند تا از خود دفاع کنند. دورههای کوتاهی نیز بود که در آن بر اقلیتها کمتر سختگیری میکردند اما در کل زندگی در چند صد سال بعدی بسیار سخت بود. (برای اطلاع بیشتر از شرایط یهودیان در ایران، رجوع کنید به کتاب فرزندان استر، نوشتهٔ هومن سرشار.)
در اواخر قرن نوزدهم، یهودیان انگلیسی و فرانسوی با لابی و مذاکره، مدارسی را برای یهودیان تاسیس کردند و در نهایت «اتحاد جهانی آلیانس» (یک سازمان بینالمللی یهودی مستقر در پاریس) هزینهی شبکهای از مدارس را در ایران تامین کرد. پس از اینکه رضاشاه، موسس سلسلهی پهلوی در سال ۱۹۲۵، نوسازی ایران را آغاز کرد، یهودیان در این نوسازی با او همکاری کردند و به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتند. بنا بر تحقیق دیوید استیتسون در مورد گروههای یهودی سفاردی، در سال ۱۹۷۹، ۸۰ درصد از جمعیت ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفری یهودیان ایران، طبقهی متوسط به بالا و ۱۰ درصد آنها در میان نخبگان اقتصادی بودند. یهودیان نه تنها تاجرانی موفق، بلکه اساتید دانشگاه، خبرنگار و پزشکانی برجسته بودند.
به کمک همین توانایی مالی نسبی یهودیان بود که پدربزرگ من، حبیب القانیان که در سال ۱۹۱۲ به دنیا آمده بود، بعد از اینکه به همراه برادرانش صنعت پلاستیک را در اواخر دههٔ ۴۰ میلادی در ایران راهاندازی کرد توانست به یکی از مشهورترین کارخانهداران ایران تبدیل شود. او در سال ۱۹۵۹ به عنوان رییس انجمن یهودیان ایران انتخاب شد.
با این حال برخی از روحانیان از این مسأله که یک یهودی بسیار موفق باشد راضی نبودند. وقتی خانوادهی من در سال ۱۹۶۲، نخستین ساختمان چند طبقهی بخش خصوصی در ایران را ساختند (ساختمان ۱۷ طبقهی پلاسکو)، محمود طالقانی به این دلیل که بلندترین ساختمان آن زمان ایران را یک یهودی ساخته اعتراض کرد.
اعتراض خمینی حتی از طالقانی هم فراتر رفت. خمینی مخالف انقلاب سفید بود. انقلاب سفید، اصلاحات اجتماعی بود که محمدرضا پهلوی، در سال ۱۹۶۳ در ایران آغاز کرد. حملات خمینی نه تنها تلاشهای شاه برای نوسازی کشور، بلکه یهودیان و بهاییان و اسراییل را نیز نشانه گرفت. در یکی از سخنرانیهایش علیه اصلاحات، خمینی چنین گفت: «شاه آنچنان از اسراییل فرمان میبرد که ما فکر میکنیم او خود یک یهودی است.» در سال ۱۹۶۴ نیز طی یکی از سخنرانیها، دوای درد ایرانِ غربیشده را پیدا کرد: «هدف اسلام است. همان استقلال کشور است. تحریمِ ماموران اسراییل است. هدف، وحدت کشورهای اسلامی است. الان همهی اقتصاد کشور در اختیار اسراییل است؛ یعنی ماموران اسراییلی آن را غصب کردهاند. و حالا اختیار اکثر کارخانههای مهم در دست آنها است.» این سخنرانی به دو نفر اشاره داشت: پدربزرگ من و کارخانهدار بهایی معروف، حبیب ثابت.
وقتی خمینی در سال ۱۹۷۹ به عنوان رهبر انقلاب اسلامی از تبعید بازگشت، پدربزرگ من میان اولین شهروندانی بود که مورد پیگرد قرار گرفت. در روز نهم ماه مه سال ۱۹۷۹ پدربزرگ من بعد از یک محاکمهٔ ۲۰ دقیقهای به اتهامات ناروایی از جمله «جاسوسی برای صهیونیستها» اعدام شد. دادگاه انقلاب به پدربزرگ من حتی اجازهی استفاده از وکیل نداد. بعد از اینکه جوخهی آتش او را کشت، رژیم جدید، تمام آنچه را که او در طول عمرش به دست آورده بود، به سرقت برد. (بیشتر اعضای خانوادهام تا آن زمان، ایران را ترک کرده بودند.) این اعدام باعث شد سناتور ژاکوب یاویتس، سناتور جمهوریخواه آن زمان ایالت نیویورک، از قطعنامهای برای محکومیت نقض حقوق بشر در ایران حمایت کند. انتقاد او در تیره شدن روابط دیپلماتیک امریکا و رژیم جدید نقش داشت.
دولت خمینی طوری ترتیب داد که همهی دانشآموزان از اولین روزهای مدرسه تبدیل به عضوی از حزب [انقلابی] شوند. سلمان سیما، که به گفتهٔ خود یک مسلمان میانهرو است، میگوید هر روز صبح مجبور بوده در مدرسه فریاد بزند «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسراییل». او میگوید معلمان تعلیمات دینیاش چنین چیزهایی میگفتند: «اگر کارهای بد بکنی، یهودی میمیری.» این آموزهها آنچنان در او نهادینه شده بود که تا سه سال پیش و در سن ۲۸ سالگی نمیدانست که مبتلا به یهودیستیزی دیرینه است. او که در ایران به خاطر فعالیتهای دانشجوییاش سه بار به زندان افتاده، اکنون در شهر تورنتو زندگی میکند. سیما به من گفت: «حتی من هم که یک فعال حقوق بشر هستم، احساسات پنهان یهودیستیزانه دارم که نتیجهی شستشوی مغزی در دوران کودکی است.»
درست است که چنین القائاتی بر روی همه اثر نمیگذارد اما به هر حال مسألهب بسیار ناراحتکنندهای است. و به نظر میرسد که واقعاً بر روی عدهای تاثیر میگذارد: همین هفته یکی از اعضای مجلس شورای اسلامی در وبسایتی، داستانی را منتشر کرد که در آن یهودیان متهم به کشتن غیریهودیان جهت استفاده از خون آنها برای انجام مراسم آیینی شدهاند. اتهامی که به قدمتِ تاریخ است.
ظریف در سخنان امیدبخش خود به ۲۰ هزار یهودی ایران اشاره میکند و میگوید ایران بعد از اسراییل بزرگترین جمعیت یهودیان را در خاورمیانه دارد. (آخرین سرشماری ایران حاکی از وجود ۸۷۵۶ نفر یهودی است و در عین حال ترکیه نیز ادعا میکند که ۲۰ هزار یهودی در این کشور زندگی میکنند.) اما او فراموش کرده است در حالی که جمعیت ایران از ۳۷ میلیون در سال ۱۹۷۹ به بیشتر از ۷۷ میلیون در این زمان افزایش یافته، جمعیت یهودیان از ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۷۹ به شدت کاهش پیدا کرده است. همزمان با افزایش محبوبیت خمینی قبل از ورودش به ایران از تبعید، بسیاری از یهودیان با اموالشان ایران را ترک کردند: برخی بعد از اعدام پدربزرگ من و بعضی دیگر در اوایل دههی هشتاد میلادی.
امروزه ما در جهان پراکنده هستیم؛ بیشتر ما در امریکا و اسراییل و تعدادی هم در اروپا و کانادا به سر میبریم. بعضی از ما زندگیمان را از صفر شروع کردیم. خیلی از ما موفقیت بسیار کسب کردند و برخی کمتر به موفقیت رسیدند. اما حتی بعد از ۳۵ سال، دلتنگی برای خانه هنوز بر تعدادی از ایرانیان یهودی در تبعید، سنگینی میکند.
یهودیان کمی که در ایران ماندهاند در مصاحبه با خبرنگاران خارجی گفتهاند که شکایتی از زندگی روزمرهشان ندارند. همانطور که ظریف هم گفته است، آنها میتوانند آزادانه به کنیسه بروند. همچنین آنها به تجارت میپردازند و همانند شرایط قبل از انقلاب در مجلس نماینده دارند. اما مثل همهٔ ایرانیانی که همراه دولت نیستند، آنها نیز از قوانین و محدودیتهای زندگی در کنار هم خبر دارند. در سه دههی گذشته، آنها هم فریادهای ضداسراییلی سر دادهاند. آنها نمیتوانند مشاغل دولتی بلندمرتبه داشته باشند و یا در دانشگاه تدریس کنند.
سخنان وزیر امور خارجه در مورد تاریخ یهودیان ایران، مرا به این فکر میاندازد که جوانان این مملکت در مورد گذشته چه چیزی میآموزند. اکنون که ایران در تلاش برای جلب اطمینان جامعهی جهانی است، شاید زمان آن رسیده که سران آن به بیعدالتیهای گذشته اعتراف کنند.
——————————————————
* شهرزاد القانیان، نویسنده و ادیتور عکسهای خبری در نیویورک است. او مشغول نوشتن کتابی دربارهی پدربزرگش، حبیب القانیان است. آقای القانیان یک سرمایهدار یهودی بود که در ماههای نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اعدام شد.
Bahram Azari
۱۳۹۴ تیر ۲۴ at ۳:۵۴ قبل از ظهر
منهم همراه شما و مثل شما از اعدام پدر بزرگ شما بسیار متاسف و ناراحت هستم. اعدامی عجولانه و بدور از هرگونه حق دفاع از خود. . منهم با یهودی ستیزی و هرگونه تبعیض نژادی او با آنچه که ما در آن نقشی نداشته ایم مخالفم…ولی در همین زمان هم توجه دارم که در حالیکه در خود اسرائیل میلیونها نفر صلح طلب و لیبرال وجود دارد و از حقوق حقه غیرنظامیان غزه و لبنان حمایت میکنند چگونه یهودیان ایرانی اکثرا در آنها حضورچشمگیری ندارند؟. چگونه است که تغییراتی که در این سالها و بر اثر ظلم جمهوری اسلامی در مردم کوچه و بازار پدید آمده است نمی بینید؟ تغییر در طرز تفکر مردم بود که در زمان خاتمی کمیسیون اصل نود به هزاران حکم دادگاه های انقلاب رسیدگی کرد…ایگونه تغییرات باید ادامه دار و همیشگی باشد و به امید روزی که بتوانیم شاهد حضور یهودیان در کابینه و حتی ریاست جمهوری هم باشیم…ولی فکر نمی کنید که زمانی هم باید وجود داشته باشد که یهودیان ایرانی نیز از تهدیدات نتنیاهو به حمله نظامی انتقاد کنند و ایران را بعنوان سرزمین مادری خود برسمیت بشناسند ؟
.
علی
۱۳۹۵ بهمن ۳ at ۱:۳۵ بعد از ظهر
حکومت ایران ظالم به همه هست، اما به طور ویژه یهودی ستیز نیست. اگر فقط یک اعدام ایشان بود بله اما خلخالی صدها مسلمان را هم به جوخه اعدام سپرد.